احمدي نژاد خط امامي يا خط انحرافي؟
فرشيد اسدي
يك روز احمدي نژاد معروف بود كه در خط امام است، برهمين اساس خامنه ای، او را برای دودوره به ریاست جمهوری رساند باين اميد كه از طريق او هژمونی خودش را تثبیت کند اما اکنون او را فاقد صلاحیت برای ریاست جمهوری میداند.
در سال ۸۴ خامنه ای
با استفاده از شرایط مساعد منطقه ای و تعادل موجود در درون نظام مقدس! احمدی نژاد
را به عنوان رئیس جمهور خود معرفی کرد. او اینگونه نشان میداد که با این انتخاب،
اختلاف تاریخی در جمهوری اسلامی! بین ولی فقیه و رئیس جمهور به پایان رسیده است.
خامنه ای راهی را آغاز کرده بود که در سال ۸۸ نیز بر آن مهر تأیید زد.
در سال ۸۸ بیرون کشیدن احمدی نژاد زمینه را برای تظاهرات و اعتراضات گسترده بعدی فراهم کرد. پاسخ خامنه ای البته مانند سایر مستبدین عالم، چماق و سپس گلوله بود. شکنجه گاههایی مانند کهریزک فعالتر شدند تا دستگیر شدگان در زیر انواع شکنجه ها، به گمان آنان، از انسانیت خود تهی شوند.
جمهوری اسلامی! پیشتر کهریزک سازی را در ابتدای دهه شصت تجربه کرده بود. در آن
روزگار نیز جوانان معترض به ولایت فقیه در زندان ها و شکنجه گاه ها تحت بی رحمانه
ترین فشارها قرار میگرفتند تا از مخالفتشان با خلافت خمینی دست بردارند. ابعاد
کهریزک سازی در آن روزگار بسا بیشتر از تابستان ۸۸ بود.
احمدی نژاد در حالی در سال ۸۸ بر اریکه قدرت تثبیت! شد که دهها جوان کشته و بسیاری شکنجه شده بودند.
خامنه ای با خود میاندیشید برای رودررو شدن با بحران های داخلی و بین المللی به رئیس جمهوری، نیاز دارد که برایش به عنوان یک تحت امر کامل عمل کند. او از یاد برده بود که هرگونه جنبش اجتماعی انعکاس خود را در ترک هایی که در ساختار قدرت میاندازد نشان میدهد.
از سال ۸۸ به بعد با
وجودی که احمدی نژاد از وفاداری اش به جمهوری اسلامی کاسته نشد اما در آیینه ضعف
خامنه ای در برابر اعتراضات مردمی، این را دریافت که میتواند یک نوکر مطلق نباشد
و گاهی هم از خودش حرف هایی بزند و کارهایی بکند. این سرآغاز اختلافات او با خامنه
ای بود.
دوره دوم احمدی نژاد به نافرمانی و دهن کجی در برابر خامنه ای سپری شد.
احمدی نژاد که تلاش میکرد تا برای بعد از خود، رحیم مشایی را به خامنه ای تحمیل کند با رد صلاحیت کاندیدای مطلوبش مواجه شد.
بعد از پایان دوران احمدی نژاد، از او با عنوان «انحرافی»، در درون نظام مقدس یاد
شد. وقتی او تلاش کرد تا نظر خامنه ای را برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ جلب کند، خامنه ای آنقدر از حضور او نگران بود که در
نیمه سال گذشته از پشت تریبون اعلام کرد که آمدنش به مصلحت نیست.
احمدی نژاد تا نزدیک انتخابات در سکوت حرکت کرد و از اواخر سال قبل با جلو انداختن
یکی از دست آموزانش به نام بقایی به صحنه آمد. اما او در زمان ثبت نام برای
انتخابات ریاست جمهوری همه را غافلگیر کرد و علاوه بر بقایی خودش نیز ثبت نام کرد.
این ثبت نام، نافرمانی آشکار در برابر خامنه ای بود.
خامنه ای به ناچار احمدی نژاد را حذف کرد. او به درستی میدانست که وارد کردن
احمدی نژاد میتواند مهندسی انتخابات را با اخلال روبرو کند. خامنه ای یکبار او را
در مناظره های سال ۸۸ آزموده بود
و میدانست که برای آنکه خود را تحمیل کند حاضر به انجام هر کاری هست.
با حذف احمدی نژاد او نیز به سلسلهی رؤسای جمهور مغضوب شده توسط ولایت فقیه میپیوندد.
خامنه ای با حذف او نشان میدهد که از دیروز ضعیف تر است. او به خاطر احمدی نژاد
در سال ۸۴ از رفیق
قدیمی اش هاشمی رفسنجانی فاصله گرفته بود و حالا مجبور شده است که احمدی نژاد را
نیز به کناری بگذارد.
کشمکش در رأس قدرت بازتاب جامعه ای ناراضی است. خامنه ای برای مهار خشم عمومی در
نهایت دقت مشغول به چینش کاندیداهای تأیید صلاحیت شده است. او نمیداند که جامعه
مشروط به قدرت حاکم نیست و راه خود را میپیماید. خامنه ای نیازمند آن است تا
ممانعت از سر برآوردن خیزش های اجتماعی را طراحی کند.
او نمیداند که هر قدمش او
را به پایان این ماجرا نزدیک تر خواهد کرد.